در آستانه بازگشایی مدارس

دوستان همشهری مطلب زیر توسط آقای مهندس خواجه عبداللهی برام فرستاده شده . البته من با کسب اجازه از خودشون توی وبلاگ گذاشتم. امیدوارم به کسی توهین نشه

 

ما کیسه بوکس معلمان عقده ای بودیم
ما کیسه بوکس معلمان عقده ای و بیمار روانی بودیم

وقتی به دوران مدرسه فکر می کنم نفرت سراسر وجود مرا از برخی معلمین عقده ای فرا می گیرد. برخی از معلمین ما را وسیله ای مناسب برای تخلیه عقده های روانی خود می دانستند.
مشق هم بهانه اصلی آنان برای کتک زدن ما دانش آموزان بی صاحب بود.
وقتی به یاد می آورم با چه خشونتی چوب بر کف دست ما می کوبیدند عقده های روانی درون آنان را حس می کنم. ننوشتن مشق دلیلی بر کتک زدن نبود.
یکی از عوامل پسرفت جامعه ما همین مشق نوشتن هاست. دانش آموز باید مشق بنویسد که خط بخورد و این مشق هیچ ارزشی ندارد. این تبدیل به عادت در زندگی فرد شده و همیشه فرد فکر می کند باید یک کاری را تمام کند و تحویل بدهد. این یعنی پایین آوردن دقت فرد و در نهایت جامعه.

دردوران ابتدایی دو مدرسه در زرقان بود مدرسه علی سیاه که آقای لاله پرور شکنجه گر آن بود و حیات داوودی هم در مدرسه مهرداد خشونت کامل را در مورد دانش آموزان معصوم به کار می بست.
در دوران راهنمایی سر و کار ما با یک بیمار روانی وسواس و یک فرد عقده ای بود.
جواد پاک نیت که از بیماری روانی  وسواس رنج می برد معلم پرورشی ما بود و هر صف سر صف صبح گاه برایمان چرت و پرت می گفت. تکیه کلامش هم نکبت بود.
من به بیماری او کاری ندارم ولی نظام کثیف بود و هست که اینچنین افرادی قدرت می یافتند.

فرد عقده ای هم  هاشم معدلی بود. او قبل از به دنیا آمدن یتیم شده بود و بعد هم به دلیل سانحه ای که برای همسرش پیش آمد سرتاپای وجودش را عقده فرا پرفته بود.
او ابتدا در دودج مشغول به کار شد که مردم دودج به دلیل خشونتهای او او را بیرون کردند.
این فرد عقده ای یک بار گوشهای مرا گرفت و مرا از زمین بلند کرد. در هر کشور پیشرفته ای این حرکت خشونت آمیز سرشار از عقده انجام شده بود این فرد حد اقل به چند سال زندان محکوم می شد. یک بار هم در زمستان سرد دست مرا در آب یج گذاشت و روی آن ایستاد.  این کاری که این فرد حزب اللهی مومن مسلمان انجام داد چیزی نبود جز تخلیه برخی عقده های روانی خودش. البته هاشم معدلی خدماتی نیز به ورزش کرد.
یک بار هم خالق امینی که او هم از حزب اللهی ها بود سر صف به حمید غفاری حمله کرد ولی از او کتک خورد.

آری امیدوارم  دانش آموزان این از این خشونتهای اسلامی و ابلهانه به دور باشن 

 

برای دیدن بقیه نوشته های ایشون اینجا کلیک کنید 

 

اینم آدرس سایت و وبلاگشون : www.khajeh.net       www.khajehabdolahi.blogspot.com

پیاده روی خانوادگی

پیاده روی خانوادگی زرقونی ها

زمان : جمعه  ۰۲/۰۷/۸۹   ساعت ۶ صبح

مکان شروع : چهار راه امام خمینی روبروی بانک ملی


پیاده روی بزرگ خانوادگی زرقونی ها صبح روز جمعه از محل آب انبار قدیم شروع میشه . منتظرتونیم

وبلاگ های زرقونی

 خواهشا مطلب زیر رو تا آخر بخونید بعد برید

واقعا متاسفم برای خودمون که این همه جوون فعال داریم ولی وبلاگ نویسی شهرمون در حد تیم های دسته دو لیگ افغانستانه ..... 

نمیدونم چرا توی زرقون هیچ تلاشی برای وبلاگ نویسی نمیشه . وقتی بچه های شهرهای دیگه رو میبینم حسرت میخوریم که اینقدر باهم همدل هستن  

متاسفم از اینکه مجبورم بجای خوندن وبلاگ های همشهری هام باید برم و وبلاگ بچه های شهرهای دیگه رو بخونم 

اصلا انگار ما زرقونی ها به قول خودمون بخار نداریم . وقتی وارد یه وبلاگ یا سایت میشیم بیشتر دنبال عکس میگردیم و کمتر به محتوای اون نگاه میکنیم و انگار این قسمت نظرات رو واسه قشنگی گذاشتن 

وبلاگ های زیادی هم توسط بچه های زرقونی تاسیس میشه اما وقتی واردش میشی یا اصلا مطلبی داخلش ننوشته یا آخرین تاریخ آپ دیت مطالب حداقل 1 سال پیشه یا نویسنده بخاطر اینکه کسی به مطالبش اهمیت نمیداده درش رو تخته کرده و وبلاگ همونجور راکد مونده 

یه وبسایت زرقون هم داریم که بچه ها بیشتر میان تا ببینن عکس جدیدی مطلب طنزی هست که save کنن یا نه هیشکی همکاری نمیکنه 

بچه ها وبلاگ نویس شمایی که یه وبلاگ میزنید و دیگه به امان خدا رهاش میکنید یه همتی بکنید و یه دستی به سر و روی وبلاگتون بکشید .مطالبتون رو زود به روز کنید به همدیگه لینک بدید بخدا ضرر نداره . نذارید وقتی یه زرقونی میاد توی اینترنت دست خالی برگرده 

از شناخته شدن نترسید

آتش سوزی در کارخانه پارس کاغذ در شهرک صنعتی

بخشدار زرقان با تایید خبر آتش‌سوزی کارخانه پارس کاغذ، گفت: با حضور به‌موقع آتش‌نشانی و اقدامات برنامه‌ریزی شده و دقیق آتش‌نشانان و دیگر عوامل همراه، حریق اتفاق افتاده ظرف کمتر از 5 ساعت مهار و اطفا شد.

حسام‌ زارع مهذبیه در گفت‌و گوی تلفنی با خبرنگار ایسنا در شیراز، زمان وقوع این حریق را 18 بعد ازظهر روز پنجشنبه اعلام و با یادآوری اینکه شخصا به همراه معاون شهردار و رئیس دادگاه زرقان در محل حادثه حضور داشته و آتش راس ساعت 23 همان روز مهار شده است، افزود: به‌دلیل حساسیت موجود و احتمال سرایت آتش به کارخانه‌های مجاور که تولیدات شیمیایی و مواد غذایی با امکان اشتعال بالا داشتند، علی‌رغم حضور کامل دستگاه‌‌های آتش‌نشانی زرقان، از شیراز، مرودشت، پالایشگاه و پتروشیمی نیز کمک گرفته شد.

زارع مهذبیه با تصریح اینکه تنها از پنجاه درصد از ظرفیت آتش‌نشانی و تجهیزات و ماشین‌آلات در اختیار استفاده شد، گفت: با استفاده از پنجاه درصد ظرفیت آتش‌نشانی و دستگاه‌ و سیستم اطفا حریق شیمی ریزین که در نوع خود بسیار پیشرفته است،‌ حریق در کوتاه‌ترین زمان ممکن مهار و اطفا شد.  

                                      

ادامه خبر و عکسهای آتش سوزی در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

نمایشگاه زرقان

تقریبا  اوایل ماه رمضون بود که از  بگو مگوهای بچه ها فهمیدم که دوباره قراره غرفه های سیار یا همون نمایشگاه های سیاری که هر از چند روزی توی یکی از شهرها دایر میشه به زرقون بیاد 

تا اینکه بالاخره بدون سر و صدا چادر های این نمایشگاه جلوی درب اصلی پارک آزادگان برپا شد 

اولش منم مثل همه فکر میکردم این نمایشگاه مثل اون نمایشگاه سال قبل که درست ضلع مقابل پارک دایر شده بود با شور و هیجان مردم روبرو میشه . 

بنده خودم یکی از داوطلبان اجاره یکی از غرفه ها بودم واسه همین قبل از بازگشایی نمایشگاه پیش مسؤل مربوطه رفتم و تقاضای خودم رو گفتم  

وقتی با جواب اون آقا مواجه شدم شاخم در اومد از تعجب " دویست و پنجاه هزار تومن" برای 10 شب  

پیش خودم فکرکردم آخه چی بفروشم که شبی 25000 تومن فقط بدم برای اجاره ؟  این بود که از تصمیمم منصرف شدم 

مسؤل نمایشگاه میگفت 56 تا غرفه داریم که 16 تاشو برای زرقونی ها گذاشتیم و تقریبا تکمیل شده . 40 تای دیگه هم مخصوص غرفه دارای خودمونه که تو راهن و دارن میان و همه تکمیل شده 

با این گفته ها و شواهد پیش بینی میکردم امسال شاهد یه نمایشگاه بزرگ و شلوغ باشیم  

تا اینکه نمایشگاه افتتاح شد  

یه شب بنا شد با دوستان به دیدن نمایشگاه بریم. جلوی نمایشگاه که رسیدیم متوجه شدم سخت در اشتباه بودم چون نه از اون 56 غرفه خبری بود نه از اون شور و اشتیاق مردم 

فقط حدود 10 تایی غرفه دیدیم که هیچ کدوم به کار ما نمیومد .  

از پشت اون چادری که وسط غرفه ها کشیده بودن نگاهی به غرفه های خالی اون پشت که تعدادشون هم کم نبود انداختم و با خودم گفتم  

 

           زرقونی این غرفه های خالی رو برای تو گذاشتن شبی 25000 تومن